ردیابی نمودهای امپریالیسم- محمدتقی برومند


از مقدمه کتاب:
واژه امپریالیسم در سپهر نامواره یک معنا و در سپهر واقعیت های مُسلّم زندگی اجتماعی و سیاسی معنای دیگری دارد. در سپهر نامواره این واژه دستاویزی تبلیغاتی برای فریفتاری و وارونه نمایی مبارزه راستین با امپریالیسم است : بحث ها اینجا پرداختن به گونه های واژه بازی ها در این زمینه نیست. این ترفند ها برای مقوله های دیگر نیز بکار می رود؛ چنان که امروز امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از مقوله دموکراسی و حقوق بشر برای پیشبرد هدف های خود و دست اندازی و تجاوز نظامی و سیاسی به کشورهای دیگر استفاده می کند.
    در این جا هدف روشن کردن زمینه های  کاربرد رایج واژه امپریالیسم در پهنه تاریخ نگاری است که از جمله تا پیش از انتشار اثرهای بزرگ معتبر در مارکسیسم هیچ مرجع روشنی در این دبستان وجود نداشت. البته، مفهومی که بسیاری از تاریخ دانان به آن دادند، در نهایت چندان فاصله مند با مفهوم تزهای لنین و بوخارین نیست. آن ها نه تنها خصلت تعیین کننده، بل که دست کم اصل فرمانروایی مالی و استراتژی دولت ها را تشخیص دادند. صرفنظر از کاربُرد واژه امپریالیسم در مفهوم پیش پا افتاده آن در تاریخ نگاری انگلیس که استوار بر واقعیت امپراتوری استعماری بریتانیا در قرن نوزده است. مسئله شناخت اهمیت عامل های تجاری و مالی در رابطه های بین المللی و پدیده های فرمانروایی سیاسی و نظامی از پیش از جنگ اوّل جهانی همواره در نزد نویسندگانی که به کلی با بحث های سوسیالیستی بیگانه بوده اند، مطرح بوده است. اثرهای بزرگی که در مقیاس معینی شالوده این بحث ها را فراهم آوردند و با نشان دادن جنبه های سیاسی واژه امپریالیسم به آن عمومیت دادند، نتیجه ای جز واپس نشینی در برابر کاربرد آن نداشت. با این همه، اکنونیت این کاربُرد بیش از پیش پذیرفته شده. بنابراین، هنگامی که در دهه 20 پرسش درباره علت های جنگ 1914 آغاز گردید، نویسندگان انگلوساکسن با رغبت عملکرد سرمایه داری استعمارگر فرانسه در دهه نخست قرن را محکوم کردند.



هیچ نظری موجود نیست: