درباره زغال از سایت زغال:
"پیشترها نشریه ی چاپی زغال به همت دوستان در 5 شماره منتشر شد. این نشریه حاصل دور هم نشینی ها و نتایج گفتگوهای شبانه ی دوستانی بود که یکجا زندگی مشترک داشتند. حال که اعضای زغال از همدیگر دور افتاده اند بر آن شدیم که این نشریه را به صورت الکترونیکی ادامه دهیم.
با این گفته ها اکنون شاید تصور کنید اینجا خانه ی است که
قرار است در آن استعدادهای چندین نفر در خودارضایی به نمایش در آید! ولی ما معتقدیم اگر تولیدی در کار باشد حاصل گفتگوهای گروهی است. اینجا محل نمایش تولیدات ماست. محل ضبط صدای دیالوگهای جمعی مان. تصاویرمان چیزی جزء گفتمان بدنهایمان و زبانمان فراتر از آواهایمان نیست. ما از اندیشه های اقلیتی- و نه از استادان سخنور- یاد گرفته ایم زبان اقلیت زبان آوایی است. زبانی که تصویر را با سخنوری مبادله نمی کند. در زبان اقلیت همه چیز ارزش جمعی و اشتراکی می یابد.ما معترفیم که هیچ کدام از ما آدمهای با استعدادی نیستیم چرا که استعداد شیوه ی بیان فردی است. استعداد مربوط به "ادبیات استادی"، "ادبیات مولف" است. "هنر استادن" را نه یاد می گیریم ونه می فهمیم شان و به این خاطر است که یاد نخواهیم داد بلکه اجرا خواهیم کرد.اما اینجا چه چیزی را اجرا می کنیم؟ به شما اطمینان خاطر می دهم که خود ارضایی پاسخ این سئوال نیست. ما همراه با بکت یاد گر فته ایم که مونولوگها را فراموش کنیم و پارتنرهایمان را بیشتر از پیش دوست بداریم. پارتنرهای ما معشوقه هایمان هستند از آن زمان که جنسیت را از بدنها به کلام منتقل کرده ایم. در یافتن پاسخ به سئوال بالا زیاد تلاش نکنید! زبان ما را تنها همجنسانمان خواهند فهمید. و هم آنها به تصورات اشتباه شما از این مکان به عنوان خانه ی خودارضایی خط بطلان خواهند زد. ما از آرتو یاد گرفته ایم که جنونمان را کنشی فراگیر بنامیم. هیچ کدام از شما را دوست نداریم بلکه نهایت تلاشمان در به دام اندختن شماست. بیشتر از آنکه با شما در آمیزیم، گرفتارتان می کنیم. اگر حوا، آدم را دوست می دارد و با او در می آمیزد، در مقابل "لیلیث" شرورانه به جلد دختران می رود و آنها را اغفال می کند."چرا که قبل از حوا لیلیث بود". شرارت لیلیث را می ستاییم و به شما میوه ی ممنوعه تعارف می کنیم. همراه "لیلیث" کسانی که تنها می خوابند را آزار می دهیم. مراقب تنهایهایتان باشید! تصاویر ما را نقاشان بیمار، هر چه آزاردهنده تر ترسیم می کنند.
از زمان انتشار اولین شماره ی زغال چندین سال است که می گذرد با این وجود همه ی کارهای قبلی مان را در اینجا منتشر می کنیم. همه ی ما با زغال رشد کرده ایم و اکنون بر آن شدیم تا از این به بعد ما آن را پرورش دهیم. سایت ما گونه ای سپاسگذاری است از آن که بودیم و تجدید نیرو ای است در راه آن چیزی که قرار است باشیم. و آیا قرار است چه چیزی باشیم به جزء تولیداتمان!؟
در اینجا بر خود وظیفه می دانیم از دوست عزیزمان "بابک سلیمی زاده" سپاسگذاری کنیم که زغال هرچه بود از او بود و تمام داشته اش همان بوداش است.همچنین از "سهیل هادیان" عزیز که با تلاش شبانه روزی اش زغال چاپی مان را روی وب قرار داد."
"پیشترها نشریه ی چاپی زغال به همت دوستان در 5 شماره منتشر شد. این نشریه حاصل دور هم نشینی ها و نتایج گفتگوهای شبانه ی دوستانی بود که یکجا زندگی مشترک داشتند. حال که اعضای زغال از همدیگر دور افتاده اند بر آن شدیم که این نشریه را به صورت الکترونیکی ادامه دهیم.
با این گفته ها اکنون شاید تصور کنید اینجا خانه ی است که
قرار است در آن استعدادهای چندین نفر در خودارضایی به نمایش در آید! ولی ما معتقدیم اگر تولیدی در کار باشد حاصل گفتگوهای گروهی است. اینجا محل نمایش تولیدات ماست. محل ضبط صدای دیالوگهای جمعی مان. تصاویرمان چیزی جزء گفتمان بدنهایمان و زبانمان فراتر از آواهایمان نیست. ما از اندیشه های اقلیتی- و نه از استادان سخنور- یاد گرفته ایم زبان اقلیت زبان آوایی است. زبانی که تصویر را با سخنوری مبادله نمی کند. در زبان اقلیت همه چیز ارزش جمعی و اشتراکی می یابد.ما معترفیم که هیچ کدام از ما آدمهای با استعدادی نیستیم چرا که استعداد شیوه ی بیان فردی است. استعداد مربوط به "ادبیات استادی"، "ادبیات مولف" است. "هنر استادن" را نه یاد می گیریم ونه می فهمیم شان و به این خاطر است که یاد نخواهیم داد بلکه اجرا خواهیم کرد.اما اینجا چه چیزی را اجرا می کنیم؟ به شما اطمینان خاطر می دهم که خود ارضایی پاسخ این سئوال نیست. ما همراه با بکت یاد گر فته ایم که مونولوگها را فراموش کنیم و پارتنرهایمان را بیشتر از پیش دوست بداریم. پارتنرهای ما معشوقه هایمان هستند از آن زمان که جنسیت را از بدنها به کلام منتقل کرده ایم. در یافتن پاسخ به سئوال بالا زیاد تلاش نکنید! زبان ما را تنها همجنسانمان خواهند فهمید. و هم آنها به تصورات اشتباه شما از این مکان به عنوان خانه ی خودارضایی خط بطلان خواهند زد. ما از آرتو یاد گرفته ایم که جنونمان را کنشی فراگیر بنامیم. هیچ کدام از شما را دوست نداریم بلکه نهایت تلاشمان در به دام اندختن شماست. بیشتر از آنکه با شما در آمیزیم، گرفتارتان می کنیم. اگر حوا، آدم را دوست می دارد و با او در می آمیزد، در مقابل "لیلیث" شرورانه به جلد دختران می رود و آنها را اغفال می کند."چرا که قبل از حوا لیلیث بود". شرارت لیلیث را می ستاییم و به شما میوه ی ممنوعه تعارف می کنیم. همراه "لیلیث" کسانی که تنها می خوابند را آزار می دهیم. مراقب تنهایهایتان باشید! تصاویر ما را نقاشان بیمار، هر چه آزاردهنده تر ترسیم می کنند.
از زمان انتشار اولین شماره ی زغال چندین سال است که می گذرد با این وجود همه ی کارهای قبلی مان را در اینجا منتشر می کنیم. همه ی ما با زغال رشد کرده ایم و اکنون بر آن شدیم تا از این به بعد ما آن را پرورش دهیم. سایت ما گونه ای سپاسگذاری است از آن که بودیم و تجدید نیرو ای است در راه آن چیزی که قرار است باشیم. و آیا قرار است چه چیزی باشیم به جزء تولیداتمان!؟
در اینجا بر خود وظیفه می دانیم از دوست عزیزمان "بابک سلیمی زاده" سپاسگذاری کنیم که زغال هرچه بود از او بود و تمام داشته اش همان بوداش است.همچنین از "سهیل هادیان" عزیز که با تلاش شبانه روزی اش زغال چاپی مان را روی وب قرار داد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر