تا فيلتر نيستي رفيقتم

يك شعر بند تنباني


تا فيلتر نيستي رفيقتم

قربون لينك و رينكتم!*

(بنا به ضرورت شعري رنك را رينك نوشتم!)

تا زماني كه براي اولين بار فيلتر نشده بوديم (هرچند خوشبختانه در زمان نوشتن اين درد دل سايه شوم فيلترينگ در بسياري از شهرها موقتا از روي كتابخانه برداشته شده و آمار مراجعات روزانه بين 1500 تا 2000 نفر است وآمار مراجعه تكراري نيز به بيش از شش هزار نفر در روز مي رسد)خيلي ها اي ميل مي زدند وبه به وچه چه مي گفتند واينكه اين كار چقدر فلان است وبهمان!
يكي پيشنهاد سايت و فضاي رايگان مي داد
ديگري هر روز يك لوگوي قشنگ مي فرستاد.
آن يكي صحبت از همكاري متقابل مي كرد.

ومن مانده بودم كه كدام پيشنهاد را بپذيرم كه ديگري ناراحت نشود.
اما امان از روزي كه فيلتر شديم !
تمام اين نارفيقان نه فقط نامه ندادند كه حتي پيوند كتابخانه را از سايت خود برداشتند.
(البته ناگفته نماند يكي از اينها نامه داد ونوشت :حيف كه وبلاگ فيلتر شد وشما آدرسش را عوض كرديد.
آدرس قبلي رنكينگ بالايي داشت!!!!!)
انگار طاعون گرفته ايم.
خوب براي حقير نكته اي تازه نبود.
در زندگي بي ارزش و قريب به نيم قرني خود از اين افراد زياد ديده ام.
پُر واضح بود كه همه اين دوستي ها بخاطر بالا بردن رنكينگ وبلاگ وسايتشان بود
و همه گريز هايشان به علت ترس از فيلتر شدن.
بگذار بترسند
بگذار خودشان ودوستان بي خاصيت و بي هويتشان كه طرفدار اينترنت بي هويت و ابتر هستند(همانگونه كه سهراب سپهري هم ادب وشعر را ابتر وبي خاصيت مي خواست)به خودشان جايزه دهند و پيوند هاي اين وبلاگ وسايتهاي مشابه را حذف كنند.
بگذار از پلوراليسم بگويند اما از اينكه صاحب اين وبلاگ به انديشه اي خاص معتقد است ،او را جذامي بپندارند.
تمام دلخوشي من اين است كه شباهنگام به گاه سر نهادن بر بالين ،با اين خيال آرامبخش بخُسبم كه:
«امروز هم اميدي تازه دادم وكتابي جديد براي عاشقان فراهم كردم»
همين

تا بعد
خدا نگهدار

باقر كتابدار